فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ خبر افزایش ۴۲ درصدی قیمت شیر خام را که شنیدیم، اول شوکه شدیم. دقیقا مثل کسی که سرگرم کارهای روزانه است و بیهوا یک لیوان آب سرد رویش خالی میشود؛ از آن شوخیهای بیمزهای که به سلامت روانی طرف مقابلت شک میکنی. نتیجه اجرای این تصمیم، افزایش ۷۰درصدی قیمت لبنیات بود. یعنی ماست پرچرب ۶۵۰گرمی که تا امروز میخریدیم، ۸۰۰۰تومان، بشود ۱۳هزار و ۵۰۰تومان. یک پاکت شیر را بخریم ۹۰۰۰تومان. کره ۱۰۰گرمی بشود ۲۰هزار تومان و...؛ همین قدر نجومی و باورنکردنی.
خبر ساعتها دوام داشت و تا مدیران دولتی، سلانهسلانه پشت تریبون بیایند و با موضعگیری رسمی، مردم را از نگرانی دربیاورند، یکیدو روزی طول کشید. درنهایت گفته شد که خبری از افزایش قیمت نیست و خاطرمان جمع باشد؛ البته فعلا. فعلا یعنی تا همین ۴۰، ۳۰ روز مانده تا پایان دولت دوازدهم. بعد از آن چه؟ واقعا خاطرمان جمع باشد؟ اتفاقات و تحرکات بازار تولید تا مصرف لبنیات، بوی آسودگی نمیدهد. هرچند ادامه این بازی سهضلعی، متشکل از دامدار، صنایع لبنی و مصرفکننده برندهای ندارد، طبق معمول بازنده اصلی، مردم خواهند بود.
بچه که بودیم، یکی از تمرینهای ثابت کتابهای فارسیمان، پیداکردن مترادف و متضاد برای کلمات بود. مثلا باید میتوانستیم برای عافیت، هممعنیهایی مانند سلامتی و تندرستی و متضادی مثل بیماری پیدا کنیم. حالا هم حکایت، همان است. یک دودوتا چهارتا میگوید که هممعنیِ افزایش بدون تدبیر نرخ لبنیات، کاهش سهم آن در سبد خرید مردم بوده و هست. مترادف دیگرش، شیوع بیماریهای غیرواگیر است که متضاد جامعه سالم به شمار میرود.
آمارها وضعیت مصرف لبنیات در کشور را نگرانکننده توصیف میکند. عبدا... قدوسی، فعال صنعت لبنیات، گفته است: سرانه مصرف شیر و فراوردههای آن در ایران از میانگین مصرف جهانی ۳۰درصد و از میانگین کشورهای توسعهیافته ۶۵درصد کمتر است.
حسین چمنی، کارشناس صنعت لبنیات، سرانه مصرف سالانه لبنیات در کشور را در خوشبینانهترین حالت، ۸۰کیلوگرم عنوان کرده و آن را با سرانه بیش از ۲۸۰کیلوگرمی در کشورهای توسعهیافته مقایسه کرده است.
دکتر علیرضا رئیسی، معاون وزیر بهداشت، دو سال پیش که قیمتها بهاندازه امروز، سر به فلک نکشیده بود، سرانه مصرف لبنیات در کشور را ناامیدکننده توصیف کرده و گفته بود: این سرانه در فنلاند که رتبه نخست مصرف مواد لبنی را دارد، سالانه ۳۶۵کیلوگرم برای هر نفر است. سرانه مصرف لبنیات در ایران برای هر نفر در هر روز، کمتر از یک لیوان است که در سال میشود حدود ۶۶کیلوگرم.
تازهترین اظهارنظرها دراینباره، از استمرار سرانه پایین مصرف لبنیات حکایت دارد. دکتر جلالالدین میرزایرزاز، رئیس انجمن تغذیه ایران، بهتازگی گفته است: طی دو سال اخیر، مصرف شیر روند نزولی پیدا کرده و الان به حدود ۶۰ تا ۷۰کیلوگرم در سال رسیده است. باید برای رسیدن این سرانه به ۱۷۰کیلوگرم در افق۱۴۰۴ برنامهریزی شود.
کارشناسان نتیجه روند کنونی را بدون لکنت و لاپوشانی میگویند. دکتر زهرا عبداللهی، رئیس دفتر تغذیه و بهبود سلامت وزارت بهداشت، به مطالعهای اشاره کرده است که هر ۱۰سال یک بار روی مصرف مواد غذایی هموطنان انجام میشود. تازهترین تحقیق به کمتر از دو سال پیش برمیگردد و از کمبود دریافت کلسیم به دلیل کمبود مصرف لبنیات حکایت دارد. او با هشدار درباره شیوع پوکی استخوان در کشور گفته است: پوکی استخوان درحال رسیدن به سن کمتر از ۳۰سال است.
عبدا... قدوسی که پیشتر معرفی شد، با بیان اینکه دریافت کلسیم جامعه ایرانی ۴۰درصد از حداقل جهانی دریافت کلسیم کمتر است، مشکلات لثه و دندان، کوتاهی قد و کاهش بهره هوشی را از تبعات آن عنوان کرده است.
هر چند برخی کارشناسان تلاش میکنند سهم فرهنگ را در سرانه پایین لبنیات، پررنگ نشان دهند، چنین دیدگاهی عمومیت ندارد. دکتر رزاز، رئیس انجمن تغذیه ایران، بهصراحت روی مشکلات اقتصادی و افزایش قیمتها انگشت میگذارد. دکتر رئیسی، معاون وزیر بهداشت، نیز دراینباره گفته است: سرانه مصرف لبنیات در کشورهای مختلف، ارتباط مستقیمی با وضعیت اقتصادی و شاخص GDP (تولید ناخالص داخلی) دارد. به نظر میرسد در عمل، گوشی برای شنیدن هشدارهای کارشناسان وجود ندارد؛ نمونهاش تیر سال گذشته که قیمت شیر خام با ۲۱ درصد افزایش به ۲۹۰۰افزایش پیدا کرد. پنجماه بعد، یعنی در آذر ۹۹، قیمت رسمی شیرخام دوباره ۵۵درصد افزایش پیدا کرد و به ۴۵۰۰تومان رسید.
قدیمیها میگفتند: «یکه به قاضی رفته، راضی برمیگرده.» نگاه یکسویه و بدون درنظرگرفتن منافع دیگر بازیگران بازار لبنیات، راه به جایی نمیبَرد. دامداران، ضلع دوم مثلث این بازار، همان تولیدکنندههایی هستند که مسئولان بهویژه در چند سال اخیر، سنگ حمایتشان را به سینه میزنند. در تأمین امنیت غذایی کشور سهم دارند و اگر کسبوکارشان دچار مشکل بشود، نتیجهاش را در افزایش نرخ بیکاری و تبعات اجتماعی آن خواهیم دید. وضعیت برای دامداریهای کوچک در شهرستانها بهمراتب شکنندهتر است، چون پشتوانه مالی چندانی ندارند و تابآوریشان دربرابر تکانههای اقتصادی، پایین است. امسال هم که خشکسالیها مزید بر علت شده است تا مشکل تأمین خوراک دام مضاعف شود.
رؤسای انجمنها و اتحادیههایشان در استان و کشور بارها مصاحبه کرده و با اشارهبه کاستیهای سامانه فروش نهادهها (بازارگاه) گفتهاند خوراک دام که با ارز دولتی وارد کشور میشود، با آزادی عملی که جماعت دلال دارند، در روز روشن، سر از بازار آزاد درمیآورد و به قیمتهای آنچنانی فروخته میشود. نمونهاش آمارهایی است که کاظم رضایی، رئیس هیئتمدیره اتحادیه دامداران و گاوداران صنعتی خراسان رضوی، داده و از افزایش سهبرابری قیمت نهادهها نسبتبه پارسال گفته است.
در این بین، دامدار یا باید به دام خود بفهماند که فعلا گرسنه بماند و منتظر رسیدن خوراک با نرخ دولتی باشد که نمیشود، یا عطای تولید را به لقایش ببخشد و دام خود را روانه کشتارگاه کند. بلندشدن صدای انتقادهای صنفی، راهکار دیگری است که نمونهاش را یکشنبه همین هفته، در تجمع برخی دامداران مقابل ساختمان سازمان جهاد کشاورزی استان دیدیم.
افزایش ۴۰درصدی قیمت شیر خام، خبری که فعلا تکذیب شده است، نفعی به حال دامدار خواهد داشت؟ سوای «نه» محکم کارشناسان، درنگی ساده، منفیبودن اثرات این تصمیم را نشان میدهد. لبنیات در حد ۷۰درصد گران بشود، سرانه مصرف دچار سقوط آزاد خواهد شد. درنتیجه کارخانههای تولید مواد لبنی نیز شیر کمتری از دامدار میخرند. انباشت شیر، نرخ آن را پایین و غیراقتصادی میکند؛ بنابراین شاهد تکرار صحنههای رویزمینریختن شیر ازسوی دامداران خواهیم بود.
در بین دامداران، شرایط یکسان نیست و دامداران بزرگ، حداقل تا چند ماه، ضرری را متحمل نمیشوند. طرف حساب آنها کارخانههای بزرگ صنایع لبنی هستند که به بازارهای صادراتی دسترسی دارند؛ پس برای فروش شیر خود، با مشکل خاصی مواجه نمیشوند. قدرت چانهزنی این قبیل دامداریهای صنعتی بالاست و هر وقت لازم باشد، با صنایع لبنی بزرگ، همگرا میشوند. همچنین با کلیدواژههایی مثل کشتار دام مولد، ریزش اشتغال و... از اهرم رسانهها برای تشدید فشار بر دولت، حذف ممنوعیتهای صادراتی، خرید تضمینی و سایر خواستههایشان استفاده میکنند.
دلیل تفاوت در موضعگیریهای دامداران، نسبتبه افزایش ۴۰درصدی نرخ شیر خام نیز از همین جا ناشی میشود؛ تفاوت در شرایط و منافع دامداریهای کوچک و متوسط در مقایسه با دامداریهای بزرگ است که در مصاحبه مدیران تشکلهای هر یک، بهوضوح دریافت میشود.
باز هم ماجرا، شبیه بازیهایی است که در کودکی بارها آن را مشق کردهایم؛ مثلا بازی طنابکشی. صنایع لبنی و دامداران، دو سوی یک طناب را میکِشند و تقریبا همیشه از یکدیگر گله دارند. بسته به فصل و شرایط بازار که تقاضای شیر و لبنیات تغییر میکند، صندلی انتقاد را به دیگری میسپارند. یک بار دامدار گله دارد که شیر را زیر قیمت از ما میخرند و مجبوریم بفروشیم و یک بار نوبت صنایع لبنی است که از گرانفروشی دامداران و زومشدن نظارتها روی قیمت تمامشده لبنیات انتقاد کنند.
درمجموع میتوان خلاصه وضعیت صنایع لبنی در سالهای اخیر را اینطور بیان کرد: گران خریدهاند و گران فروختهاند. یعنی با افزایش نرخ شیر، فراوردههایی را که نرخ دولتی و دستوری دارد، گران کردهاند و سایر اقلامی را نیز که مشمول نرخگذاری رسمی نمیشود، غالبا چراغ خاموش و بیسروصدای رسانهای افزایش دادهاند.
واکنش تشکلهای صنایع لبنی کشور به این تصمیم، تقریبا در حد هیچ بوده است؛ گویا مشکلی با این تصمیم و نگرانی خاصی بابت بازار مصرفشان ندارند که جای تأمل دارد. افزایش یکباره نرخ شیر خام، روی صنایع لبنی بزرگ و کوچک، تأثیر متفاوتی خواهد داشت.
کارخانههای کوچک و متوسط صنایع لبنی، بهطور حتم ضرر خواهند کرد، چون در بازار داخل، برند شناختهشده و قدرت تبلیغات چندانی ندارند. نقدینگیشان پایین است و از افزایش قیمت شیر خام، بلافاصله تحت تأثیر قرار میگیرند؛ بنابراین حتی اگر بازار صادراتی کوچکی هم داشته باشند، بهدلیل تقریبا ثابتبودن قیمتهای جهانی، امکان افزایش یکباره نرخ محصولات صادراتی خود را نخواهند داشت. ضرر و حذف از گردونه، سرنوشت احتمالی آنها خواهد بود. کارخانجات بزرگ، درست مثل دامداریهای بزرگ، برای رسیدن به خواستههایشان اهرمهایی نظیر ارزآوری، حفظ حضور اقتصادی ایران در بازارهای هدف، اشتغال و ... را دراختیار دارند.
حفظ تعادل بین ضلعهای مثلث بازار لبنیات، وظیفه دولت است و تجربه سالهای اخیر نشان میدهد که صرف پولپاشیها درقالب ارز ۴۲۰۰تومانی، نمیتواند آرامش را در بازار لبنیات حفظ کند.
ساماندادن به این بازار، افزایش سرانه مصرف لبنیات و کشیدن ترمز اجحاف در حق سلامت جامعه، چشمانتظار عزم دولت سیزدهم است.